فرزند ایران زمین

سلام پرهام جان ببخشيد دير به دير برات مطلب مي نويسم اما بابايي واقعا گرفتاري زياد شده بگذريم هفته پيش براي پاسپورتت اقدام كرديم شما هم كه حسابي افسر گذرنامه رو اذيت كردي بعدشم كه يه اثر انگشت كوچولو مي خواست از شما بگيره كه كل اتاقش رو جوهري كردي خلاصه داستان داشتي اونجا. انشالله زود پاسپورتت برسه و باهم اولين سفر خارجيتو بريم زنده باشي شاد . بابا محمد

آفرين پرهام جان شما اين نقاشي رو روز 10 /93/09 كشيدي و به مامانت گفتي مايي گشدم ...

...

...

...

سلام پرهام جون خوبي بابا راستي الان كه اينو مي خوني چند سالته يا بهتر بگم بار چندم اين وبلاگ رو ميخوني؟ بگذريم الان تو اين عكس شما 2سال و 5 ماهته كه به مامانت كمك مي كني در امر اشپزي و وسط بازي پرسپوليس و استقلال بود كه پرسپوليس عقب بود و شما گير دادي كه ازت عكس بگيرم كه اگه در اين لحظه هر كسي غير از تو بود جون سالم بدر نمي برد اما در كل فكر كنم به خاطر مهربوني به تو بود كه خدا يه حال مشتي بهم داد و پرسپوليس 2 تا زد و ما بازم تونستيم 10 نفره اس اس رو ببريم  ازتون ممنونم خداجون و پرهام جون ...

مامان زهره :پرهام جان بگو هواپيما پرهام:هپياميا مامان زهره : من:قلط ملق پشتك ريسه اشك رييس هواپيمايي:"(((((((((((((((  داره مي ميره سكته پرهام:   ...

...

سلام پرهام جان ايشون جد  شما(بابا شاه آبادي ) هستن و باني هييت در شبهاي محرم  چون تو اين زمانه كم پيش مياد آدم جدش رو ديده باشه يا به ياد داشته باشه گفتم بد نيست يه عكس باهاش برات بگذارم. يه خاطره جالب اينه كه تو اين عكس شما دوسال و چهار ماهت هست و ميشه گفت براي اولين بار جدت رو مي ديدي اما انگار كه قبلا مي شناختي بابا شاه آبادي رو و از دور دست و پا ميزدي كه با روي خندان بري بغلش (به اصطلاح ميگه خون مي كشه ديگه) ...