پرهامپرهام، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 4 روز سن داره

فرزند ایران زمین

رقاص

آقا پرهام از همه لحاظ كه هوشش زياده هيچ رقاص و موسيقين خوبي هم هست و ريتم رو خوب ميشناسه و بجايجاش دست ميزنه بجايجاش از باسنش و دستاش و سرش واسه رقصيدن استفاده مي كنه و كلا بلايي شده  ماشاالله 
2 ارديبهشت 1392

جيگر

سلام آقا پرهام يه جيگري شده كه نگو آدم مي خواد بخوردش حالا ديگه ميشه گفت ميخواد از ديوار راست بالا بره ميز رو مي گيره شروع ميكنه دورش راه رفتن خيلي كم حسادت ميكنه (در مقايسه با .... خيلي كمه) جديدا عشق رانندگي هم شده قربونش بشم
26 فروردين 1392

گزارش

خوب آقا پرهام الان ديگه خيلي شيطون شده و تو مسابقه چهاردستوپا رفتن اوله. دوست داره دور ميزها رو بگيره و با احتياط راه بره. تاحالا چندباري كلش به ميز خورده . عاشق سيم. تقريبا ملموس ميشه گفت حرف ميزنه. همه هم عاشقشن و زنگ ميگن دلمون براش تنگ شده بياييد تهران ديگه آخه ما شمال بوديم
19 فروردين 1392

تبريك سال نو

سلام ببخشيد من چند وقتي سرم خيلي شلوغ بود . سال نو رو به همه ايرانيان چهان تبريك ميگيم اميدواريم شاد و سر بلند باشيد خوب سال كه نو شود عيدي گرفتن هاي آقا پرهام هم شروع شود و الان ديگه يه بانك هم جواب پولاشو نميده تازه هنوز كلي جا ديگه هم مونده. پرهام ايشالله 120 تا بهار رو به سلامتي ببيني
19 فروردين 1392

دندان پرهام

خب آقا پرهام بلاخره بعد اين همه چشم انتظاري دندون پاييني شما در امد و باعث شوق ما و پدر بزرگ مادر بزرگات شد ديگه بايد كم كم برات مسواك بخرم پسرم به سلامتي باشه
19 اسفند 1391

كلكل

مامان پرهام مي خواد پرهام رو بخوابونه اما 12 شب و پرهام هنوز نخوابيده مامانش مجبور ميشه همينطور كه كنار پرهام خوابيده چند باري دست بكشه رو صورت و چشماي پرهام، پرهامم كلافه شد و چند باري بنا به تلافي پشت هم دستاشو كشيد رو صورت مامانيش واي كه تركيده بوديم از خنده (پرهام 8 ماهشه)
5 اسفند 1391

قهر كردن

سلام، آقا پرهام با باباش قهر كرده باباشم هي منت كشي ميكنه اما تاثيري نداره تا دستش رو مي گيرم مي كشه جالب اينجاست كه بعدشم دستشو پاك مي كنه كه اثري از دستاي باباش نمونه وروجك
5 اسفند 1391

لباس =ددر

پسرمون جديدا ياد گرفته تا لباس تنش مي كنيم آروم آروم مي گه دد  دد البته الان چند روز سرما خورده حال نداره  
21 بهمن 1391

پرهام ذبل

جديدا از يه سينه ي مامانش شير مي گيره و اون يكي رو اصلا تحويل نمي گيره و انقدر ذبل هستش كه تو تاريكي هم نميشه بهش قالب كرد و متوجه مي شه قهر هم مي كنه خوبه والا
14 بهمن 1391