تماس تلفني با آقا پرهام
من امروز صبح زنگ زدم خونه كه با زهره جون صحبت كنم بعد هم زهره جون گفت بيا با پرهام صحبت كن بيداره من هم گفتم آخه بچه 2 ماهه كه چيزي متوجه نمي شه گفت چرا ميشناسه بعد هم من شروع كردم به صحبت با پرهام كه ديدم بعد چند ثانيه سكوت صداش درومد و كلي به قول مامانش خنديد و خوشحال شد مرسي بابايي كه منو شناختي پشت تلفن
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی