مترو
زن دايي مرضيه مي خواد براي پرهام يه ست كانوايي ببافه بخاطر همين هم رفتيم سمت حسن آباد از اونجايي كه طرح بود تقريبا 2 ايستگاهي با مترو رفتيم و اين اولين باري بود كه آقا پرهام ترن ميبينه وخيلي تعجب كرده بود و يه چيزايي مي گفت كه خدا مي دونه
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی