آرزوهای کودکی بابایی
سلام کوچکوی بابا می خوام برات از آرزوهای کودکیم بگم اینکه من آرزو داشتم اتوبوس دوطبقه سوار
بشم(طبقه بالا صندلی جلو) از پل عابر پیاده رد بشم و کفش میخی بپوشم و فوتبال بازی کنم با بچه محلام
شاید وقتی که بتونی این خاطره رو بخونی بگی چه آرزوهای بی خودی اما اون زمانها همه بچه ها کم توقع
بودن و البته کنجکاو امیدوارم برات جالب بوده باشه.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی