سونوگرافی سوم
ادامه ماجرا :
اونجایی بودیم که ما رفتیم برای سونوگرافی، وارد که شدیم اول مثل آزمایشگاه نیلو ٠٠٠/٥٥٠ ریال از ما گرفتن آخه وارد آزمایشگاه نیلو که شدیم اونجا هم یه ٠٠٠/٥٧٠ ریال دادیم، بگذریم بعد به مامانی گفتن باید یه چیز شیرین بخوره و٢ لیوان آب که مامانی چیز شیرین رو گفت شیر کاکائو می خوام که فکر کنم کارتو بود که بهش گفتی چون مامانی دنت بیشتر دوست داشت و من برای اینکه دعواتون نشه هم دنت و هم شیر کاکائو خریدم و مامانی با کیکی که داشت شروع کرد اونهارو خوردن بندخدا گشنش بود آخه از صبح به هوای آزمایش اولی هیچی نخورد بود تا آزمایش اولی تموم شود فقط یه موز خورد، بعد رفت سراغ آب تا می تونست آب خورد فکر می کرد زود نوبتش میشه اما نشد و مامانی دشویش گرفت شدید و منم شیطانی میخندیدم بهش خلاصه نوبت مامانی شود ولی مامانی آنقدر آب خورده بود که نگو بخاطر همین هم به گفته خانم دکتر تو پشتت رو کردبودی و چیزی معلوم نبود و دکتر گفت باید بری یه کم خالیش کنی (فکر کن از کلی دشویی باید یه کمش رو خالی می کرد) اومد بیرون به من گفت منمطبق معمول دبخند خودشم خندش گرفته بود و دوباره صبر کرد تا صداش کنن بلاخره صداش کردن و رفت تو بعد چند دقیقه منم صدا کردن که از تو مانیتور نی نی مونو ببینم خیلی جالب بود الله اکبر، جلل خالق چه تصویر قشنگی بود تو داشتی دستاتو تکون می دادی و جات خوب بود ولی فکر کنم برای چند ماه آینده جات تنگ بشه خلاصه ما سونوگرافی رو گرفتیم و برگشتیم نیلو تا آزمایشها تکمیل بشه و جوابها رو ببریم برای خانم دکتر هاشمی.