عقد کنان تو عقد کنان
دیروز ظهر عقد کنان دختر دایی من بود ریحانه (به یاد بچه گیمون نینانه) شما و ومامانی صبح زود بلند شدید و شروع کردید به آماده شدن منو بعد 2 ساعت بلند شدم و اماده شدم اما شما هنوز اماده نبودید، بعد رفتیم مراسم خوش گذشت مامانی که اومد بیرون که بریم تعریف می کرد که خاله محبوبه بهش می گفته خاله رورو من فکر کردم حرف بدی زده اما مثل اینکه یه اصطلاح بین خانوم هاست خلاصه بعد از اونجا رفتیم برای عقدکنان دوم دختر دایی پسر دایی مامانی، سجاد و مهیا اونجا هم خوب بود مثل اینکه اونجا هم به مامانی می گفتن خاله رورو ببین مامانی به خاطر تو که چه لقب هایی نگرفته
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی