چهارشنبه سوري
خوب بابا جون امشب شب چهارشنبه سوري هستش كه شما هنوز تو دل مامانيت هستي
چهارشنبه سوري الانا زياد قشنگ نيست همش ترقه و نارنجك سر وصدا واي از دست اين مردم بي فرهنگ كه اصل خودشون رو فراموش مي كنند
زمانه ما آقا پرهام چهارشنبه سوري معني ديگه اي داشت ما با بچه محلامون مي رفتيم روز قبل از چهارشنبه سوري دنبال چوب و تير تخته و بوته و بعد دونگي پول مي گذاشتيم و اركست مي آورديم دور آتيش تو محل ميزديم و ميرقصيديم از رو آتيش مي پريديم حتي از محله هاي ديگه ميومدن محل ما، محل ما هم بابا جون دهكده المپيك بود كه هنوزم بابابزرگ و مامان بزرگ اونجا هستن اينارو گفتم چون دلم هواي قديم و كرد بعدشم به شما بگم و فرهنگ سازي رو از الان براي شما انجام بدم كه فرهنگ ما ترقه نارنجك نداره فقط يه اتيشه و اين جملات (زردي من از تو سرخي تو از من) همچين چيزايي بعدم از رو آتيش مي پريدن