پرهامپرهام، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 10 روز سن داره

فرزند ایران زمین

ضربان قلب

سلام ماماني رفته بود پيش دكترش براي معاينه شما و خودش دكتر بعد از معاينه به ماماني گفت بره براي شما نوار قلب بگيره اما قبلش يه چيز شيرين بخوره مامان نگران شده بود به من زنگ زد و ماجرا رو گفت منم كه شما و مامان رو به خدا سپردم باخيال راحت سعي كردم مامان رو هم آروم كنم و بهش بقبولونم كه چيز خاصي نيست بعدش هم ماماني راحت تر و با آرامش بيشتري رفت براي نوار قلب و خوشبختانه چيز خواستي نبود و خانم دكتر گفتن احتمالا آقا پرهام گرسنشون شده بوده و خدارو شكر مشكل خواستي نيست
15 دی 1392

اولين سفر آقا پرهام

روستاي خوش آب وهواي كلاك تو مسير جاده كوهستاني يوش مازندران زادگاه پدر شعر نو نيما يوشيج اين روستاي پدري آقا پرهام هست كه اب و هواي فوق العاده اي داره خنك رو به سردي در تابستان البته عكس هاش هم هست كه بعدا مي گذارم براتون
15 دی 1392

ماشالله

ماشالله پرهام خوش خندست و همه مي خوان باهاش سر كله بزنن وكلي طرفدار داره تو فاميلها و اگه حمل بر فرزند ستايي نباشه ، اگه تو فاميل كلي بچه هم باشه اكثرا دوست دارن با پرهام وقت بگذرونن
12 آبان 1392

وابستگي

پرهام داره به مامانش وابسته ميشه فكر كنم طبيعي باشه تو اين سن البته من رو كه ميبينه ديگه نگو نپرس
12 آبان 1392

علاقه به كاغذ و خودكار

باباي، ماشاالله خيلي به كاغذ خودكار علاقه داري الان كه اين رو مي خوني نميدونم چند سالت هست من هستم يا نه اما از الان ميگن تو يه پرفسور ميشي توكل كن به خدا
12 آبان 1392

احساسات

پرهام جون خيلي احساساتي و خيلي از مواقع من و مامانش رو بغل ميكنه و لپش رو ميگذاره رو لپ ما و گاهي بوس ميكنه مخصوصا با مامان زهره 
12 آبان 1392