سونوگرافی دوم
ما خیلی استرس داشتیم تا روز سونوی دوم برسه تازه تو این مدت هم زهره جون همش حالش بد بود و ما چترو خونه مامان بابام وا کردیم که دستشون درد نکونه خوب مواظب زهره جون بودن و زهره جونم خیلی تو روحیش تاثیر مثبت گذاشته بود این موضوع، زهره جون صبح رفت نوبت گرفت و برگشت و ظهر بابام بردتش آزمایشگاه برای آزمایش ........ خانوم دکتر مهربون و خوب زهره جون اسمش خانم دکتر واسعی بود که سونو رو انجام داد و زهره جون صدای ضربان قلب نی نی مونو شنید وای چه لحظه ای میتونست باشه کاش منم بودم وبعد خانم دکتر به زهره جون میگه نی نی ما 6 هفته 5 روزش هورا هورا ...
نویسنده :
محمد جلیلی
15:26